کد مطلب:153793 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:151

گفتگوی مروان با امام
امام حسین علیه السلام پس از خروج از نزد ولید آن شب را كه شب شنبه، سه روز به


آخر ماه رجب، سنه 60 بود، در منزل خود به سر برد و صبح برای شنیدن اخبار از خانه خارج شد و با مروان حكم برخورد نمود.

مروان به امام علیه السلام گفت: یا اباعبدالله انی لك ناصح فأطعنی ترشد.

«اباعبدالله من ناصح و خیرخواه توام تو هم از من بشنو كه صلاح تو در آن است».

فقال الحسین(ع): و ما ذاك قل حتی اسمع «چه می خواهی بگوئی بگو تا بشنوم».

مروان: ترا به بیعت با یزید بن معاویه امر می كنم خیر دین و دنیای تو در آن است.

فقال الحسین انا لله و انا الیه راجعون و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید و قد سمعت رسول الله یقول: الخلافة محرمة علی آل ابی سفیان و علی الطلقاء و ابناء الطلقاء.

«فاتحه اسلام را باید خواند هنگامی كه امت اسلامی به پیشوایی مثل یزید مبتلا گردد كه از رسول خدا شنیدم فرمود: خلافت بر آل ابی سفیان و آزادشدگان و فرزندانشان حرام است [1] .

بین مروان و امام حسین علیه السلام سخن به درازا كشید و امام خشمگین از او جدا شد ولید آخر روز جمعه دنبال امام فرستاد كه بیعت از او بگیرد و امام فرمود: فردا صبح خواهیم دید كه كار چگونه خواهد بود [2] .


[1] منظور آزادشدگان و فرزندانشان بني اميه و كليه مشركين و كفار مكه مي باشند كه پيامبر اكرم (ص) پس از فتح مكه به آنان فرمود: اذهبوا انتم الطلقاء برويد همگي آزاديد و جناب زينب سلام الله عليها در نطق آتشين و كوبنده خود خطاب به يزيد فرمود: يابن الطلقاء اي پسر آزادشدگان كه خطبه آن حضرت در جاي خود خواهد آمد.

[2] بحار ج 44/ ص 326 - حياة الحسين ج 2/ ص 257.